دلنوشته

باران…

5/5 - (2 امتیاز)
باران که می زند دلم می گیرد سرم پر می شود از خیال بودنت… کاش باشی… که دل بدهی به باران به جاده به نگاهی که نگران به تو می نگرد… باران که می بارد قطره قطره اش اشک می شود بغض می شود درد می شود… کاش بودی که این دل آنقدر دل خوش به بودنت می شد که همه‌ی ناخوشی‌های نبودنت را فراموش می کرد… تو نیستی و زمین و زمان نبودنت را به رخ جاده و باران و پاهای پیاده ام می کشد…

دهکده کتاب

دهکده کتاب معرفی ، نقد و دانلود کتاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا