ازدواج آمریکایی با عنوان اصلی An American Marriage نوشته تایاری جونز و چهارمین اثر اوست . این کتاب در سال 2018 در آمریکا به چاپ رسید و در همان سال هم توسط باشگاه کتاب اپرا انتخاب شد و جایزه ادبیات داستانی زنان را هم از آن خود کرد . خانم تایاری جونز ، 48 ساله ، رنگین پوست و اهل ایالت جورجیای آمریکاست و چهار کتاب از او با عنوان های “رفتن از آتلانتا ” ، ” ناگفته ” ، ” گنجشک نقره ای ” و ازدواج آمریکایی به چاپ رسیده است .
خلاصه کتاب ازدواج آمریکایی
روی و سلستیا زوج جوان و سیاهپوستی هستند که در آتلانتا زندگی می کنند . بعد از گذشت حدود یکسال از ازدواجشان تصمیم می گیرند به ایالتی دیگر سفر کنند و به دیدن والدین روی بروند . آنها شب را در یک متل محلی می گذرانند و در آنجاست که روی به همسرش می گوید شخصی که ملاقات خواهند کرد پدر واقعی او نیست . این موضوع باعث مشاجره آنها می شود و روی برای اینکه دوباره خونسردی اش را بدست بیاورد برای حدود یک ربع اتاق را ترک می کند . بیرون از متل ، او با زنی میانسال برخورد می کند که بازویش شکسته و به او کمک می کند تا به اتاقش برود . همان شب زن مورد آزار و تجاوز قرار می گیرد . زن با این تصور که شخص متجاوز روی بوده است پلیس را خبر می کند .
در فاصله ای که روی در زندان به سر می برد و منتظر رای دادگاه است ، سلستیا پی میبرد که باردار است اما هر دو موافقند که این نوزاد نباید به دنیا بیاید . دادگاه روی برگزار می شود و او در نهایت به 12 سال حبس محکوم می شود .
در سال های اول محکومیت روی اوضاع رابطه ی آنها مدام بدتر می شود . نامه ها سردتر و فاصله های آنها طولانی تر …
اتفاقات جدید در زندان ، تغییر موقعیت شغلی سلستیا و دیدار مجدد او با بهترین دوست دوران کودکی اش ، آندره ، فاصله ی آنها را بیشتر می کند . اما بعد از گذشت پنج سال ، دادگاه مجددا پرونده ی روی را به جریان می اندازد و او را بیگناه اعلام می کند . روی آزاد می شود ، هر چند خبرهای خوبی آنجا منتظرش نیست …
بخشی از کتاب
بخش عمده ای از داستان از طریق نامه هایی که بین روی و سلستیا رد و بدل می شود پیش می رود . نامه هایی که در ابتدا رنگ و بویی عاشقانه دارند ، اما همانطور که پیش می رویم رفته رفته تغییر می کنند و شما می بینید که عشق و رابطه ی محبت آمیز آن دو ، مثل دانه های شن که در مشتشان گرفته باشند آهسته آهسته از بین انگشتانشان سر می خورند . در بریده ی یکی از این نامه ها می خوانیم :
روی عزیزم
ازدواج آمریکایی
….
گاهی اوقات حتی قدم گذاشتن به خانه هم برایم مالال آور است . من سعی ام را می کنم و به خودم یادآوری می کنم که قبل از این هم تنها زندگی کرده ام . قبل از این هم تنها در تختخواب خوابیده ام و این تنهایی من را نکشته است پس حالا هم نخواهد کشت . اما این جدایی چیز تازه ای در مورد عشق به من یاد داد . اینکه خانه ی ما فقط خالی نیست ، بلکه از هر چیزی تهی شده است . عشق برای خودش جایی مخصوص در زندگی می سازد ، جایی برای خودش روی تخت می سازد . حتی یک جای نامرئی در بدنت برای خودش درست می کند ، مسیر رگ ها و سلول هایت را جابجا می کند و پا به پای قلبت و با همان آهنگ می تپد . و به محض اینکه می رود ، دیگر هیچ چیز کامل نیست .
من قبل از دیدن تو تنها بودم اما احساس تنهایی نداشتم . ولی حالا آنقدر از این حس پر شده ام که با دیوارها حرف می زنم و برای سقف آواز می خوانم .
آنها می گویند که نامه های من زودتر از فاصله های یک ماهه به دست تو نمی رسد . با این حال من هر شب برای تو خواهم نوشت .
قربانت
سلستیا
درباره کتاب
تا امروز مناظره ها ، مقاله ها و داستان های زیادی درباره ی بی عدالتی های نژادپرستانه در سیستم قضایی آمریکا نوشته شده است . بیشتر آنها این حقیقت را نشان می دهند که احتمال بیشتری وجود دارد که هیئت منصفه – حتی اگر مدارک برای پرونده ی یک مرد سیاه پوست و سفید پوست یکسان باشد – مرد سیاه پوست را گناهکار تشخیص بدهند . اما کتاب ازدواج آمریکایی این موضوع را کمی متفاوت بیان می کند .
رنگین پوست بودن ، و بخصوص سیاه پوست آمریکایی بودن اساس این رمان است اما بیشتر تمرکز آن روی عشق ، ازدواج و وفاداری است . به جای اینکه مستقیما به بی عدالتی پرداخته شود داستان با نگاهی بی طرفانه آثار جانبی آن را شرح می دهد . اینکه چطور زندگی ها زیر و رو می شود و روابط از هم می پاشد .
نسخه ی اولیه این کتاب فقط از دید سلستیا روایت شده بود . اما جونز می گوید که بازخوردهای منفی زیادی را درباره ی تصمیمات شخصیت اول داستانش دریافت کرده و بنابراین در نسخه ی اصلاح شده ی آن راوی های دیگر با زاویه دیدهای متفاوت هم اضافه شده اند .
امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید .
