خلاصه و نقد عقاید یک دلقک
عقاید یک دلقک کتابی بی نظیر از نویسندهی آلمانی تبار معاصر. هاینریش تئودور بُل ، متولد کلن آلمان در 1918میلادی ، نویسنده و شاعر معروف و دوست داشتنی معاصر است. زندگی سراسر ماجرای او و نقش پررنگ جنگ بر سرنوشتش ، هاینریش بل را وارد مسائل سیاسی و مذهبی زیادی میکند.
او از طرفداران سوسیالیسم و نازیهای هیتلری بود. سالهای زیادی را در جنگ گذراند. زخمی شد و مفهوم جنگ را با پوست و استخوانش درک کرد.
هاینریش بل ، بعد از تغییر مسیری در زندگی سیاسی و مذهبیاش ، از عقایدش دست کشید. کسی که برای جنگ از جان و دل مایه گذاشت ، حالا از مخالفان سرسخت جنگ به هر شکل و با هر ملت و کشوری شد. در سراسر کتابهای این نویسندهی نامدار آلمانی ، تِم ضد جنگ وجود دارد. گاهی احساسات یک سرباز گرفتار در جنگ را توصیف میکند و گاهی به سردمداران طرفدار جنگ میتازد. هاینریش بل سالهای بسیاری عمر و زندگیاش را صرف کرد تا به خوانندههایش در تمام دنیا یک اصل را یادآوری کند : آنچه که در دنیا مهم است انسانیت و حفظ جایگاه انسان است و چیزی که این اصل را مختل میکند جنگ بین ملتهاست.
خلاصه عقاید یک دلقک:
هاینریش بل را در ایران با کتاب زیبای عقاید یک دلقک میشناسند. کتابی که جذابیت خاص آن به خاطر نگاه انتقادی و طنزآمیزش به مسائل مختلف است. این کتاب اولین بار در 1963 به چاپ رسید. در کنار دیگر آثار هاینریش بل همچون : قطار به موقع رسید ، کجا بودی آدم؟ ، آبروی از دست رفتهی کاترینا بلوم ، نان آن سالها و… کتابی قابل قبول و تاثیرگذار است.
عقاید یک دلقک ، زندگی شخصی دلقکی به نام هانس شنیر است که با طنز تلخ برای مردم برنامه اجرا میکند. هانس با نگاه تیزبینش به مسائل مختلف زندگی ، خنده را به تماشاگرانش هدیه میکند اما خود در بطن غمی همیشگی، روزگار میگذارند. هانس در عنفوان جوانی به ماری دختری ساده و بی آلایش و مذهبی ، دل سپرده میشود. این عواطف عاشقانه بین هانس و ماری ، منجر به زندگی چند سالهی آنها با هم ، بدون عقد ازدواج میگردد. ماری برای انجام همهی مناسک مذهبی کلیسا کاملا پایبند است و هانس تنها به خاطر عشقش به ماری در این مراسم حضور پیدا میکند.
اولش باهم شروع کردن به دعا خوندن. من در تمام این مدت نمیدونستم با دستهام و صورتم چه کار باید بکنم. حس میکنم هیچ کس نباید آدمی که به هیچ چیز اعتقاد نداره رو در چنین موقعیتی قرار بده... از تو تمنا داریم به ما قدرتی عنایت فرمایی تا همانطور که عدالت را در بین پیشروها اجرا کردیم، آن را در مورد سنتگراها نیز اجرا کنیم…
مبارزه با ریاورزی
سخنرانیهای مذهبی کاتولیکها ، برای یک شخص لاقید و غیر مذهبی خستهکننده و زجرآور بود. اما چیزی که هانس را از تحمل این اوضاع مایوس میکرد ، ریاکاری و تزویر این جمع به اصطلاح مذهبی و متشرع بود. کسانی که از کلیسا برای رسیدن به شهرت و ثروت سوء استفاده میکردند. در این بین نمدبافی از احساسات و عواطف افرادی که به عقاید مسیحیت اعتقاد دارند ، مسئلهی بغرنجِ دیگری است. این تزویر و توطئهی مذهبی ، هانس را بیشتر از هر چیز دیگری آزار میدهد.
تنفر از جنگ
عقاید یک دلقک به همهی این موارد با نگاهی تند و برنده ، در جامعهی جنگ زدهی آلمان بعد از جنگ جهانی ، میپردازد. ملتی که با وعدههای نازی ، خرابی و بیخانمانی و رنج حاصل از جنگ را به جان میخرد. خانوادهی هانس شنیر ، دختر 16سالهی زیبایشان را به خاطر جنگ از دست دادهاند. این همان تِم جنگ گریز معروف هاینریش بل در آثارش است. خانوادهی دلقکِ قصهی ما نیز قربانی جنگ و تبعات آن است. مادر هانس از جملهی افرادی است که یک رویه مشخص ندارد و جز همان کسانی است که روی و ریا زندگیاش را فراگرفته است. همین مسئله باعث شد هنریتا دختر16سالهی خانواده شنیر به صورت اجباری و یا داوطلبانه-اجباری که حاصل حرفهای مادرش بود، به جنگ برود و بعد از چند وقت تنها خبر کشته شدن او به خانوادهاش برسد. جنازهی او هیچ وقت پیدا نشد و خاطرهی تلخ نبودن هنریتا در جای جای داستان زندگی هانس شنیر ریشه دوانده است.
جنگ بر سر عقیده برای دلقک قصهی ما، کمی مضحک به نظر میرسید. برای همین کشته شدن با این چنین تفکری برایش قابل درک نبود. در جایی از متن کتاب که دیالوگی بین پدر ماری و هانس شکل می گیرد، آمده است:
ببین پسرم؛ بین کسی که توی جنگی که کارخونهی صابونسازی راه انداخته کشته میشه و کسی که به خاطر چیزی که بقیه بهش میگن اعتقاد کشته میشه یه فرقهایی هست.
این جملات اعتقاد نویسنده را به خوبی آشکار میسازد که هیچ چیزی در دنیا ارزش به راه اندازی جنگ و کشته شدن انسانها را ندارد.
هانس شنیر دلقکِ غمگین قصهی ما، بعد از اصرار ماری به ازدواج قانونی در کلیسای کاتولیک ، ابتدا تصمیم میگیرد تا اینکار را انجام دهد اما بعد از سختگیریهای مکرر کلیسا مبنی بر اینکه او باید مذهب خود را اعلام کند و هانس شنیر که به هیچ چیزی اعتقاد نداشت ، نمیتوانست به خاطر ریاورزی افراد کلیسا به این پیشنهاد تن در دهد ، از اعلام مذهبش سرباز زد. این مسئله باعث شد ماری که دختر مذهبیای بود ، هانس شنیر را برخلاف میل قلبیاش ترک کند و زندگی او را به فلاکتی عجیب و غریب گرفتار سازد. او در ادامهی زندگی بدون ماری ، لحظات تکاندهنده و سختی را طی میکند تا جایی که چنان بیپول میشود که مجبور میشود از برادرش مذهبیاش قرض بگیرد. با وجود اینکه خانوادهی هانس شنیر ، متمول و ثروتمند بودند اما او از پذیرش کمک مادی خانوادهاش سرباز میزند و ترجیح میدهد به خوانندهگی در خیابان روی آورد. عشق هانس شنیر به ماری در داستان بسیار جذاب و قابل درک است. او برخلاف بسیاری از مردان دیگر ، تنها کسی را که به عنوان همسر و معشوقه قبول دارد ماری است؛ آنچنانکه حاضر نیست با هیچ زن دیگری ارتباط برقرار کند. این بعد تک همسری از نظر هانس شنیر نوعی افتخار به حساب میآید که فقط به او اختصاص دارد.
نوبل ادبی هاینریش بُل
این رمان زیبا که تناقضات بین قواعد افراد کلیسا را با زندگی واقعی پیروانشان نشان میدهد در 1972برندهی جایزهی نوبل ادبی شد تا هاینریش بل دومین آلمانیای باشد که به این افتخار دست پیدا میکند. هاینریش بل در 1985 در سن 67سالگی به عنوان نویسندهای صلح طلب و اخلاق مدار با کارنامهای درخشان از آثار کم نظیر دار فانی را وداع گفت.
دانلود کتاب عقاید یک دلقک
pdf کتاب عقاید یک دلقک و کتاب صوتی اون رو میتونین از لینک زیر دانلود کنین :