معرفی کتاب ” تمام نت های نواخته شده “
تمام نت های نواخته شده ، Every Note Played ، اثر لیزا جنوا ست که در سال 2018 به چاپ رسید و به زودی وارد بازار کتاب ایران خواهد شد . نکته جالب توجه در مورد این نویسنده ، تخصص او در رشته ای عصب شناسی و استفاده ای او از این دانش در جریان داستان هایش است . لیزا جنوا ، در سال 2004 بعد از جدایی از همسرش حرفه نویسندگی را آغاز کرد و در سال 2007 رمان پروفروش ” هنوز آلیس … ” را به طور مستقل و بدون عقد قرارداد با انتشارات بزرگ به چاپ رساند . هنوز آلیس … درباره یک استاد دانشگاه هاروارد است که به بیماری آلزایمر می شود . جزئیات پزشکی که با شیوه جالب و متفاوتی در میان صفحات گنجانده شده بود مورد استقبال زیادی قرار گرفت و فیلمی هم بر اساس آن در سال 2014 ساخته شد . لیزا جنوا این سبک نوشتن را در بقیه آثارش از جمله ” تمام نت های نواخته شده ” هم ادامه داد .
خلاصه کتاب
ریچارد ، موسیقیدانی است که تمام عمرش را وقف هنرش کرده و کنسرت ها و تک نوازی های پیانو او در دنیا شهرت جهانی دارد . تک تک انگشت های او با نت ها آشنا هستند و آنها را به بهترین شکل ممکن می نوازند . اما ورق بر می گردد و او ناگهان از اوج قله به پایین سقوط می کند .
ظرف مدت هشت ماه ، بیماری ALS اعصاب دست راستش را فلج می کند . هر چند این مشکل برای کسی مثل او فرقی با مرگ ندارد ، ولی هنوز تا ته دره خیلی راه مانده . بیماری به سرعت پیشرفت می کند و ماهیچه های دست چپ هم به تدریج توان حرکت را از دست می دهند . در این اوضاع سخت همسرش کارینا هم قصد جدایی از او را دارد .

رابطه این دو نفر با هم ، از مدتها قبل از این اتفاق خوب نبود . تحمل شوهر همیشه متکبر و خودمحور ، حالا بیشتر از همیشه سخت شده . با این وجود کارینا نمی تواند ریچارد را که با وضعیت الان، حتی برای ساده ترین کارهای شخصی نیاز به کمک دارد تنها بگذارد . رفته رفته که ریچارد قدرت حرکت ، صدا و نفسش را از دست می دهد ، کارینا تبدیل به چیزی بیشتر از یک پرستار 24 ساعته برای همسرش می شود .
این فقط پوسته ظاهری داستان است . شما قرار نیست داستان بدبختی یک نفر و فداکاری یک نفر دیگر را بخوانید …
بخشی از کتاب ” تمام نت های نواخته شده “
در بریده ای از صفحات اولیه ی کتاب میخوانیم :
اگر کارینا پنجاه کیلومتر این طرفتر یا آن طرفتر ، در شرق یا غرب روستای خودشان به دنیا آمده بود ، زندگی اش می توانست کاملا متفاوت باشد . حتی وقتی بچه بود هم این را می دانست . محل تولد ، می تواند به کل سرنوشت آدمها را عوض کند .
در روستایی که پنجاه کیلومتری سمت شرق قرار داشت ، همه دخترها به کلاس باله می رفتند . اما کارینا اگر آنجا به دنیا می آمد بازهم نمی توانست بالرین شود . چون پاهای بزرگ و پهنی داشت و همه می گفتند هیکلش بیشتر به درد دوشیدن شیر گاوها میخورد تا پیچ و تاب های رقص …
همه نت های نواخته شده
بچه های آن یکی روستا در سمت غرب ، به جای کلاس باله مدرسه ی کاتولیک داشتند . پسرها تعلیم می دیدند که کشیش بشوند و دخترها راهبه. اگر آنجا به دنیا می آمد به احتمال زیاد پدر و مادرش خیلی به او افتخار می کردند که راه خدمت به خدا را انتخاب خواهد کرد .
ولی زندگی حق انتخاب های زیادی به کارینا نداده بود . او در روستای ” زابرز ” متولد شد و در ” زابرز” آنها آقای بروویتز را داشتند که به همه پیانو درس بدهد .
درباره کتاب
کتاب های لیزا جنوا بی شک کتاب های غمگینی هستند . شخصیت های او در موقعیت های سختی قرار می گیرند ولی او از این موقعیت ها برای درآوردن اشک مخاطبانش استفاده نمی کند . سعی می کند معنای بالاتری را در این زندگی نشان دهد که اغلب ما در روزمرگی هایمان گم می کنیم . از آن دست کتاب ها شبیه “ سه شنبه ها با موری ” که پیش از این هم در دهکده کتاب به معرفی آن پرداختیم .
یکی دیگر از نقاط قوت کتاب ، بخش موسیقی آن است. من شخصا چیز زیادی از موسیقی نمی دانم و صرفا از شنیدن صدای انواع سازها لذت می برم . معمولا وقتی یک نویسنده درباره حس قویی و فوق العاده ای که با نواختن یک ساز پیدا میکند یا اینکه چطور در نت ها غرق می شود حرف می زند هیچ حس خاصی پیدا نمی کنم و کتاب هایی که راجع به این هنر نوشته می شوند اغلب به نظرم کسل کننده هستند . اما در این اثر ، حس هنرمند نسبت به کاری که انجام میدهد و عشق او به موسیقی کاملا ملموس و قابل درک از آب درآمده . در مجموع ، بعد از خواندن این کتاب با دید متفاوتی به عمق نعمت زنده بودن نگاه خواهید کرد .