زندگینامه و آثار مولانا جلال الدین محمد
جلال الدین محمد رومی بلخی شاعر ، عارف و فقیه معروف قرن هفتم هجری است . که به مولانا ، مولوی و رومی مشهور است . او در خانواده های سرشناس و معروف در بلخ زاده شد . بهاءولد پدر مولانا از افراد سرشناس زمان خود بود . در زمان حمله مغول مولانا به همراه خانواده به قونیه رفت. تحت تربیت اساتید مجرب زمان خود قرار گرفت. به زودی به فقیهی صاحب رای تبدیل شد .
مولوی و دوستدارانش :
مولانا طرفداران و هواخواهان بسیاری داشت . به گفته مورخان وقتی مجلس او برگزار می شد . جمعیت چنان زیاد بود که کوچه های اطراف هم مالامال از دوستداران او میشد . فقیهی چنان برگزیده و محبوب در میانه راه زندگی با شمس تبریزی آشنا میشود . شمس عارفی وارسته و درویشی دوره گرد که با همه اطرافیان مولانا متفاوت است . او همه معادلات مولوی را به هم می زند . وجود خداوند ، عشق و عقل را با نگاهی متفاوت برای مولوی شرح می دهد .
مولانا و شمس تبریزی:
مولوی به گفتهها و حقایقی که شمس می گوید دل میبندد. از نگاه شمس همه چیز هستی را عشق است که هدایت می کند . عشق زیربنای خلقت است . خداوند عاشق بود پس خلق کرد . انسان هم باید عاشق پروردگار باشد به واسطه آیه تحبوا و تحبونهم . البته این طرز فکر در میان همه حلقه های عرفانی وجود داشته و دارد . شمس اما با در هم شکستن خشکِ مذهبی در مولانا او را وارد دنیای متفاوتی از شناخت می کند . تاثیر شمس در زندگی مولوی چنان است که از یک فقیه و عالم دینی به عاشقی دل سوخته بدل می شود . نقطه عطف زندگی مولوی آشنایی و دلدادگی اش با شمس تبریزی است .
شمس خورشیدی بود که زندگی مولانا را روشن کرد و به آن گرما بخشید . چرا که به لحاظ شخصیتی مولوی را دگرگون ساخت . کسی که جز محراب و منبر جایی را نمی ستود به یک باره به رقص و سماع عاشقانه گراید . شمس وجود هر چه ناخالصی و کدورت است از او دور می کند . نه تنها مکتب فکری مولوی را تغییر داد بلکه او را به وجد و شور درآورد .

مولانا و آثارش :
دیوان غزلیات شمس تبریزی که اشعار زیبای عارف دلسوخته است به مناسبت همین تأثیر است . در تاریخ ادبیات فارسی کمتر دیوان شعری را می یابیم که این همه شور و شعف شاعر را نشان دهد . غزلیاتی بیت به بیت احساس و دلدادگی . مصراع به مصراع عاشقی و هیجان .
نمونهای از غزل مولوی :
بسوزانیم سودا و جنون را / درآشامیم هر دم موج خون را
حریف دوزخ آشامان مستیم / که بشکافند سقف سبزگون را
چه خواهد کرد شمع لایزالی/ فلک را وین دو شمع سرنگون را
فروبریم دست دزد غم را/که دزدیدست عقل صد زبون را
شراب صرف سلطانی بریزیم/ بخوابانیم عقل ذوفنون را
چو گردد مست حد بر وی برانیم/که از حد برد تزویر و فسون را
چنانش بیخود و سرمست سازیم/که چون آید نداند راه چون را
چنان پیر و چنان عالم فنا به/که تا عبرت شود لایعلمون را
کنون عالم شود کز عشق جان داد/کنون واقف شود علم درون را
درون خانه دل او ببیند/ستون این جهان بیستون را
که سرگردان بدین سرهاست گر نه/سکون بودی جهان بیسکون را
تن باسر نداند سر کن را/تن بیسر شناسد کاف و نون را
یکی لحظه بنه سر ای برادر/چه باشد از برای آزمون را
تو دوزخ دان خودآگاهی عالم/فنا شو کم طلب این سرفزون را
چنان اندر صفات حق فرورو/که برنایی نبینی این برون را
خمش کردم نیارم شرح کردن/ز رشک و غیرت هر خام دون را
نما ای شمس تبریزی کمالی/که تا نقصی نباشد کاف و نون را
مولانا تخلص خمش یا خاموش را برگزیدهاست . دیوان غزلیات مولانا در حجمی بسیار زیاد به همراه رباعیات و ترجیعبندهایش منتشر شده است . بهترین تصحیح و تفسیر آن از دکتر شفیعی کدکنی است .
مولوی و مثنوی :
مشهور ترین و معروف ترین آثار مولانا مثنوی معنوی است . کتابی در قالب مثنوی با ۲۴ هزار بیت و شش دفتر . بزرگترین کتاب عرفانی تفسیری ادبیات فارسی است . نوع سبک ، نوع چیدمان وزن شعر ، انتخاب کلمات و مضامین همه و همه در تاریخ ادبیات دنیا کمنظیر است . بلکه بی نظیر است . تاثیری که مولانا با مثنوی در ادبیات جهانی داشته و دارد مثال زدنی است . مثنوی راه و رسم زندگی شخصی ، اجتماعی ، عقیدتی و عرفانی است . با قصه های ساده و شیرین و قابل فهم . وقتی حرف مسائل عرفانی به میان میآید اما ، زبان مولوی تغییر می کند .
مولانا و الهام مثنوی :
مولانا بیشترین تفسیر را از آیات قرآن و احادیث معصومین در مثنوی دارد . مثنوی هادی همه کسانی که مایل به دریافت معنویت باشند . مولوی به صراحت می گوید که مثنوی را او نمیسراید . بلکه به او الهام می شود . این مطلب با توجه به متن مثنوی کاملا صدق می کند . گاهی وزن و قافیه شعر مشکل پیدا میکند . گاهی از وزن و رعایت آن خسته میشود . قصهها و داستانهای تو در تو که گاهی از قصهی اصلی بسیار دور میشود . این همه نشان از غیر ارادی بودن مثنوی دارد .

آثار منثور مولوی :
فیه ما فیه ، مجالس سبعه و مکتوبات از آثار دیگر مولاناست . این سه کتاب آموزشهای اوست به شاگردانش . در خصوص سبک زندگی عرفانی و توضیح افکار و عقایدش . فیه ما فیه نقد و تفسیر عرفانی است . شامل یادداشتهایی که در طول سی سال از سخنان مولانا در مجالس فراهم آمده است. این سخنان توسط مریدان مولانا نوشته میشدهاست .
مجالس سبعه ، مواعظ و مجالس مولوی است . سخنانی که به وجه اندرز و به طریق تذکیر و یادآوری بر سر منبر بیان کردهاست . مکتوبات شامل مجموعهی ۱۵۰نامهی مولاناست . این نامهها یا شخصی و خانوادگی است . یا به خواهش دیگران برای بزرگان و حاکمان نوشته شده اند .
آزاد اندیشی مولانا :
آزاد اندیش ترین شاعر ادبیات فارسی اوست . هیچ شاعری به اندازه مولوی ادیان دیگر و راه و طریقت مذاهب دیگر را احترام نمی کند . او به راستی زبانی دارد که برای همه مردم دنیا قابل فهم است . او هیچ ادعایی در خصوص ثابت کردن مذهب و طریقت خود ندارد . بلکه هر جا سخن از حق و باطل است به راستی او تنها به حق اندیشیده است . و نه جانبداری کردن از حق در مذهب اسلام یا شیعه و سنی . مولوی بی شک با تاثیری که بر ادبیات جهان نهاده است . یکی از بزرگترین شاعران و عارفان دنیاست .
ترکیه و افغانستان به دنبال ثبت جهانی آثار مولوی در یونسکو می باشند . این برای ملتی با قدمت ادبیات ما بسیار ناهموار و ناهمگون می نماید . متاسفانه تلاشهای کمی در جهت حفظ شان مولانا و برگزاری مراسم یادبود برای او انجام گرفته است . بی شک او به ملتی تعلق دارد که با زبان آنها تکلم کرده است . اما آزاد منشی و آزاد اندیشی مولانا به هیچ جغرافیا و ملیتی تعلق ندارد . چرا که مولوی همواره به دنبال گفتن حقایق بوده است . این حقیقت چه از زبان اسلام باشد چه کلیمی و یهودی فرقی ندارد. این بهترین منش و کردار یک انسان می تواند باشد . توصیه می کنم به آثار زیبای مولانا مراجعه کنید . از خوانش آثارش لذت ببرید و بهره مند شوید .