ضرب المثل و کارکرد آن
امثال و حِکَم همیشه برای نوع بشر جذاب و دوست داشتنی بوده است. در همهی کشورهای دنیا ، جایگاه ضرب المثل و کاربرد همیشگی آن از عوامل ساختاری زبان به شمار می رفته است .و ریشه ضرب المثل ها مورد توجه قرار گرفته است.
هر جا که جمعیتی از افراد بشر در کنار هم زندگی کرده اند ، به تناسب ارتباطشان با همدیگر و اجتماعی که در آن زندگی میکنند ، از انواع ضرب المثل ها استفاده شده است.
بسیاری از ضرب المثل فارسی استفادهی مفید و ساختارشناسانه کرده اند. محققان حوزهی فولکور از آن به عنوان یکی از اصلیترین کارکرد های زبان یاد میکنند. امثال و حکم فارسی نه تنها شیوایی و زیبایی خاصی دارد ، بلکه لحن و کلام عاطفیای که پشت هر عبارت است ، از جذابیت و تاثیر خاصی برخوردار است.
کارکرد :
کاربرد امثال و حکم در صورت ظاهری زبان یک چیز است و نقش عاطفی و درونی که در لحن و بیان مردم شکل میگیرد، چیز دیگری است. ضرب المثل واسطهی مفهومی بین کلمات است. برای در لفافه صحبت کردن و نیز رساندن منظور و نیت پنهانی افراد ، از آن استفاده میشود. در بعضی موارد هم ، برای کنایه زدن و در معنای عامترش گوشه زدن به کار برده میشود. برای مختصر و مفید بودن کلام همچنین از امثال و حکم بهره میگیرند. ویژگی منحصر به فرد این نوع از ادبیات ، باعث شده که در هر دورهای از تاریخ زندگی بشر ، ضرب المثل تغییر و تحول بسیاری داشته باشد.
ساختار ضرب المثل :
اگر ما ضرب المثل فارسی را یک نوع ادبی خاص به حساب بیاوریم ، باید بر این مورد صحه گذاشت که از ابتداییترین انواع ادبی به شمار میرود. نوع بشر به خاطر روابط اجتماعی و فرهنگی و سنتی و مدرنش ، همیشه نیازمند یک زبان گویا و در عین حال کوتاه و موجز بوده است.

همیشه این نیاز را با توجه به ساختار کوتاه و معنی و مفهوم بلند خود ، برطرف کردهاند. ریشه و پیشینهی هر ضرب المثل فارسی ، یک داستان و حکایت قدیمی است که حتما واقعیت تاریخی دارد. این داستان معمولا بین گروهی از افراد اتفاق افتاده است و از لابه لای همین داستان ضرب المثل خاصی شکل گرفته است. این مورد جدا از اشعار فارسی ای هست که بعد از استفاده زیاد مردم به شکل ضرب المثل در آمده اند. برخی از این امثال و حکم در دورهی نزدیک به ما اتفاق افتاده و بسیاری از آنان در دوره های گذشته. چکیدهی هر ماجرا معمولا از یک عبارت یا جملهی کوتاه فراتر نمیرود. همین مقدار هم تمام داستان را بازگو میکند. انسان همواره در پی استفادهی راحت تر و کوتاه تر از زبان بوده و هست. شاید آنچه که باعث شده ضرب المثل ها شکل بگیرند ، همین رفاه انسان حاصل از استفادهی زبان است.
در این مجال ، برای نمونه ریشه ضرب المثل فارسی ” از این ستون به آن ستون فرج است” ذکر میشود.
ریشه ضرب المثل از این ستون به آن ستون فرج است :
جوان بي گناه پس از لختي سکوت و تأمل جواب داد: “ميدانم که زحمت شما زياد مي شود ولي ميل دارم مرا از اين ستون باز کنيد و به ستون ديگر ببنديد.” عمله سياست (مجازات ) که تاکنون مسئول و تقاضايي به اين شکل و صورت نديده و نشنيده بودند، از طرز و نحوه درخواست جوان محکوم دچار حيرت شده، پرسيدند: “ انتقال از ستوني به ستون ديگر جز آنکه اجراي حکم را چند دقيقه به تأخير اندازد چه نفعي به حال تو دارد ؟ ”
محکوم بي گناه که هنوز بارقه اميد در چشمانش ميدرخشيد، سربلند کرد و گفت: “دنيا را چه ديدي؟ از ستون به ستون فرج است.”

مجدداً عمله سياست براي انجام آخرين درخواستش دست بکار شدند که بر حسب اتفاق يا تصادف و يا هر طور ديگر که محاسبه کنيم ، در خلال همان چند دقيقه از دور فريادي به گوش رسيد که : “دست نگهداريد، دست نگهداريد، قاتل دستگير شد.” و به اين ترتيب جوان بي گناه از مرگ حتمي نجات يافت. داستانِ ذکر شده به خوبی مفهوم امید داشتن تا لحظات آخر را بازگو میکند.