معرفی کتاب کوری

«کوری»

دهکده کتاب17 آگوست , 2019

0 888 مدت زمان لازم برای مطالعه 2 دقیقه

4.3/5 - (9 امتیاز)

معرفی کتاب

معرفی کتاب امروز دهکده کتاب اختصاص دارد به کوری ، نوشته ی ژوزه ساراماگو نویسنده ی مشهور پرتغالی که رمانیست درباره نابینایی جامعه ی بینا…!

این اثر سیاه در عین حال بسیار زیبا ، رسالت بزرگی را بر دوش میکشد ؛ ساراماگو مجبورمان می کند نگاه دوباره ای به خودمان و آدمهای دور و برمان و سطح تعاملات اجتماعیمان بیندازیم و بپذیریم که ما آدمها خیلی وقت هست که چشمهایمان را به روی دردهای مشترکمان بسته ایم ولی فکر می کنیم دنیای متفاوت و خاص خودمان را رقم زده ایم!

کتاب کوری درمورد کور شدن و کور ماندن است. در مورد چشمهایی است که نمی بینند و در مورد چشم هایی است که نمی خواهند ببینند.

خلاصه داستان کتاب کوری

داستان از ترافیک یک چهارراه آغاز می شود. راننده ی اتوموبیلی به ناگاه دچار کوری میگردد. به فاصله ی اندکی افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشم پزشک می باشند دچار کوری می شوند.پزشک با معاینه ی چشم آنها در می یابد که چشم این افراد کاملا سالم است،اما آنها هیچ چیز نمی بینند. جالب آن است که برخلاف بیماری کوری که همه چیز سیاه است تمامی این افراد دچار دیدی سفید می شوند.

پزشک می فهمد که این نوعی کوری است که به چشم ارتباطی پیدا نمی کند. از طرف دولت تمامی افراد نابینا جمع آوری و در یک آسایشگاه اسکان داده می شود.پزشک نیزخود دچار این بیماری میشود . پلیس برای جلوگیری از شیوع بیماری پزشک را نیز روانه ی آسایشگاه می کند و….

پس از خواندن کوری از خودمان خواهیم پرسید که آیا واقعا تاکنون بینا بوده ایم؟!

ممکن است پس از خواندن کتاب تا مدتها نگران مسئله ی بینایی خود باشید و حتی ممکن است تا مدتی از کوری ناگهانی واهمه داشته باشید ؛ اما نگران نباشید! چرا که به قول سهراب چشمهارا باید شست.. و این برهه مقدمه ایست برای جور دیگر دیدن…

بخشی از کتاب کوری

در بریده ای ازکتاب میخوانیم :

«هرگز نمی شود رفتار آدمها را پیش بینی کرد،باید صبر کرد،باید زمان بگذرد،زمان است که بر ما حکومت می کند، زمان است که در آن سر میز حریف قمار ماست و همه ی برگهای برنده را در دست دارد.»
کتاب کوری صفحه 351 ترجمه مهدی غبرایی

ساراماگو تاکید دارد که اعمال انسانی در موقعیت معنا میشوند و ملاک مطلقی برای قضاوت وجود ندارد.چون موقعیت انسان ثابت نیست و دائما در حال تحول است.

این کتاب بیانگر تراژدی دردناک انسانیست، جایی که انسان دیگر همدرد انسان نیست و یا بهتر آن است که بگوییم انسان«نمی تواند» به سادگی انسان باشد…!