خاطرات ایران ؛ ایرانی پر از خاطرات
خاطرات ایران خاطرات زنی است از جنس ایستادگی ، استواری و مقاومت که چاپ اول آن در سال 1390 منتشر شده است . این کتاب خاطرات ایران ترابی را به قلم شیوا سجادی در خود جای داده و حاصل حدود پنجاه ساعت مصاحبه ی ضبط شده است که شروع آن در سال های هشتاد و سه تا هشتاد و چهار رقم خورده .
ایران ترابی متولد اسفند ماه سال 1334 تویسرکان از توابع استان همدان است . او با وجود چند سال ترک تحصیل ، با هدف خدمت به مردم وارد کار درمان شد و این انگیزه در طول سال های انقلاب و دفاع مقدس ، شکل ایثارگرانه به خود گرفت . او در این کتاب از حوادثی می گوید که به چشم دیده ، از ماجراهایی که در آنها قدم گذاشته و از چگونگی دفاع از دین و سرزمینمان برایم روایت می کند .
در مواقعی که کاری در بیمارستان نبود از نیرو های نظامی که در بیمارستان بودند خواستم به من کار با اسلحه ژ – 3 را یاد بدهند . وقتی برای اولین بار اسلحه را به روشی که گفتند ، دست گرفتم و تیری شلیک کردم ، اسلحه محکم به سینه ام خورد . از دستم رها شد و من هم به طرفی افتادم ….
خلاصه کتاب خاطرات ایران
خاطرات ایران روایتگر زندگی زنی است به نام ایران ترابی که به عنوان کادر درمان در مناطق جنگی ، در شهر هایی که توسط منافقین هدف قرار گرفته اند در رکاب بزرگانی چون شهید چمران خدمت کرده است . او از حضور خود در جبهه های جنگ می گوید و در بخش هایی از کتاب دیالوگ هایی را که با مجروحان داشته مرقوم می کند . گاه گاهی از زبان زنان دیگر ، داستان های کوتاه چند خطی مبارزه شان را نقل می کند و گاهی هم از احساسات درونی زنانه ی خویش می گوید .

بخش هایی از کتاب خاطرات ایران :
” شنیده بودیم زنان ایلامی شهر را از اشغال منافقان محافظت کرده اند . به بسیج خواهران شهر ایلام رفتیم . ساختمان بسیج خرابی نداشت . خواهر های بسیجی از دیدن ما خیلی خوشحال شدند . حدود بیست نفری بودند . نشستیم و ماجرا را پرسیدیم . این طور تعریف کردند : « وقتی منافقان داشتند به طرف ایلام حرکت می کردند ، مرد ها تصمیم گرفتند از شهر بیرون بروند و جلوی آن ها را بگیرند و نگذارند وارد شهر شوند . ما پشت تیر بار ها نشستیم و اسلحه های ژ-3 و کلتی که داشتیم برداشتیم و از شهر دفاع کردیم . آن ها نمی دانستند پشت تیربار زن است یا مرد . شلیک می کردیم که فکر نکنند شهر خالی است . تا صبح کشیک دادیم . چند نفری از آن ها را هم زدیم . این طور نگذاشتیم وارد شهرمان شوند . “
نثر خاص شیوا سجادی :
به نسبت باقی کتب دفاع مقدس که در حوزه ی زنان نوشته شده ، نثر جذاب تری دارد . تمام کتاب های ویژه ی زن در دفاع مقدس را نخوانده ام اما در کتاب هایی که خوانده بودم این نکته به قوت به چشم می خورد که جذابیت موضوع باعث کمتر مورد توجه قرار گرفتن ویژگی های ذاتی و فنی متن شده بود . گاها نوشته شدن موضوع به افرادی غیر متخصص سپرده شده بود تا صرفا این خاطرات ثبت شده و از فراموشی در امان بمانند اما شیوا سجادی ، نویسنده ی این کتاب ، بهتر از سایرین بر نوشته ها مسلط بود و این از ویژگی های به شدت مثبت این کتاب است .
آغاز کتاب ، شروعی کاملا احساسی ، مقتدر و صادقانه دارد . دلیل انتخاب راهی که خدمت به مردم نام داشت . دلیل انتخاب رشته های درمانی و تفکر پخته ی یک دختر در دوران کودکی . شروع این کتاب ، انسان را به تفکر در محیط اطراف وا می دارد ، محیطی که به توانایی های بالقوه ی ما نیازمند است و ما گاها با گوشه نشینی خود ، این توانایی ها را بالفعل نکرده و از دیگران دریغشان می کنیم .
در پایان ، کتاب خاطرات ایران را توصیه میکنم ؛ به تمامی زنان و دختران !