من پیش از تو ، اثر جوجو مویز ، خلاصه
من پیش از تو رمان اجتماعی _ عاشقانهای از نویسنده و روزنامه نگار تازه کار انگلیسی ، جوجو مویز است . کسی که دو بار جایزهی بهترین رمان عاشقانهی انگلیس را به خود اختصاص داد .
من پیش از تو یکی از آثار معروف جوجو مویز انگلیسی است . این بانوی نویسنده قبل از نوشتن رمان روزنامه نگار بود. او سال های زیادی به عنوان یک روزنامه نگار موفق کار کرد و بعد از آن که استعداد نویسندگی را در وجود خودش دید ،شروع به نوشتن کرد . او شخصیت های رمان هایش را از افراد واقعی اطرافش انتخاب می کند. همواره از افرادی که با او در تماس هستند الهام میگیرد. او کتاب های زیادی تا کنون به چاپ رسانده است از جمله من پیش از تو، من پس از تو، باز هم من، یک مجموعه سه جلدی هستند. اما به فاصله های مختلف و پشت سر هم به چاپ رسیده است. پاریس برای یک نفر، دختری که رهایش کردی، یک به علاوه یک و خلیج نقره ای از جمله آثار دیگر جوجو مویز است. این نویسنده پرکار به فاصله کوتاهی حجم بسیاری از رمان های خود را به بازار فرستاد. به خاطر رمان های عاشقانه و اجتماعی اش در بین خوانندگان جایگاه خوبی را به دست آورده است.
خلاصه کتاب :
من پیش از تو ماجرای زندگی لوئیزا کلارک دختر جوانی که به دنبال شغل مناسبی میگردد. او دختری از خانواده متوسط است که مدتی در کافی شاپ مشغول کار بود. اما به دلیل شرایطی که داشت شغلش را از دست داد .در نهایت لوئیزا پرستار پسری ویلچرنشین میشود .
این مرد جوان ویلچرنشین ، ویل است که با تمام انرژی و هیجان در نهایت سلامت زندگی کرده است . در اثر یک اتفاق از کمر به پایین فلج میشود . لوئیزا دختری بشاش و سرزنده که در ابتدای این ارتباط سعی دارد ویل را به زندگی معمول برگرداند. ویل بعد از کش و قوس فراوان به لوئیزا علاقمند میشود .
اگر واقعا عاشق کسی هستی وظیفه داری کنارش بمانی؟ به او که افسرده است کمک کنی؟ در بیماری، در سلامت، و در هر شرایطی؟
ارتباط عاشقانهی ویل و لوئیزا ادامه پیدا میکند تا وقتی که لوئیزا به راز ویل پی میبرد. راز ویل اینست که او قصد دارد شش ماه دیگر با مجوزی رسمی خودکشی کند! براساس یک قانون اجتماعی رسمی ، کسانی که شرایط جسمانی نامناسب و حادی دارند. می توانند با مجوزی قانونی به زندگی خود پایان دهند.
من پیش از تو با وجود ارتباط عمیق عاطفی ویل و لوئیزا در نهایت با مرگ ویل خاتمه مییابد. این ماجرای عاشقانه نمیتواند نظر ویل را برای ادامه زندگی عوض کند . اما زندگی لوئیزا را تحت تاثیر عمیقی قرار میدهد. او شرایط سختی را تجربه میکند . در نهایت اما با دنیایی از عشق به ویل زندگی را از سر میگیرد.
میفهمید چقدر سخت است که سکوت کنید و هیچی نگویید، در حالی که ذره ذره وجودتان میخواهد منفجر شود؟ تمام راه فرودگاه تا آنجا را داشتم با خودم تمرین میکردم که چیزی نگویم. اما واقعا داشتم میمردم. ویل سر تکان داد. سرانجام وقتی توانستم حرفی بزنم صدایم بریده بریده و بیرمق بود جمله ای که به زبان آوردم تنها حرف خوبی که میتوانستم بزنم.
دلم برایت تنگ شده بود…

نقد کتاب من پیش از تو :
من پیش از تو اولین کتابی بود که من مویز خواندم . رمانی که بعد از ترجمه در ایران به فاصله کمی جز محبوب ترین رمان های در حال چاپ به شمار می رفت . قبل از آشنایی با جوجو مویز من به رمان های عاشقانه علاقه چندانی نداشتم. به جز آثار برتر جهانی مثل غرور و تعصب که از جمله بهترین عاشقانه هایی است که از آن آموختهام و با آن همزاد پنداری کردهام . بقیه آثار برایم جذابیت چندانی نداشت. اما من پیش از تو سبک متفاوت و قابل درکی دارد . شما با یک ماجرای عجیب و غریب سروکار ندارید.
سادگی و بی پیرایگی داستان باعث جذب خواننده میشود . کلمات قلبمه و سلمبه نیست . احساسات روان و گیراست . توصیفات سطحی نیست . افکار و ذهنیات سخت بیان نمی شود . همهی این ویژگی ها خواننده را با شور و اشتیاق به خواندن کتاب ترغیب میکند. به لحاظ محتوا و تازگی داستان باید گفت کاملا تکراری است! موضوع بکر و تازه نیست اما نادیده نباید گرفت که خوب پردازش شده است . به این معنی که ساخت داستان و نوع بیان متفاوت است. به قول صائب تبریزی : یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت / در بند آن نباش که مضمون نمانده است .
جدای از مسائل عاشقانه ای که در رمان مطرح شده است ، خواننده با شرایط روحی و مطالب روانشناسی بسیاری رو به روست. شاید مهم ترین مسئله ای که با آن روبرو هستیم انگیزه گرفتن لوئیزا باشد. لوئیزا زندگی را سخت نمی گیرد . ساده زندگی می کند. قدر روزهایش را نمی داند . ویل او را با این جنبه های زندگی آشنا می سازد . به گونهای که قدر جوانی و عمرش را بدانند و در نهایت سعی و تلاشش را بکند تا به بهترین نحو ممکن زندگی کند.
کلارک، تو دیگر کی هستی! واقعا که از خود راضی هستی . کی؟ من؟ خودت را از هر چیزی محروم می کنی فقط با این فکر که اهلش نیستی. نخیر، این طور ها نیست. از کجا می دانی نیست؟ هیچ کاری نکردی. هیچ کجا نرفتی. واقعا خبر از خودت داری که کی هستی؟
لوئیزا بعد از مرگ ویل بنا به توصیه ای که او در نامهاش به وی کرده است . سعی میکند که از لحظه هایش بهتر استفاده کند. این به نظر من بهترین پیام رمان من پیش از توست. اگر قرار باشد که هر رمان به ما مطلب و پیام مهمی را انتقال دهد. رمان من پیش از تو حامل این نکته مهم است : قدر روزهای تان را بدانید و از فرصت زندگی کردن به خوبی استفاده کنید.