همه چراغ های خانه روشن اند
“همه چراغ های خانه روشن اند ” نوشته آندرا لوی شاعر و نویسنده زن جامائیکایی- بریتانیایی
داستانی از زبان یک دختر بچه ؟ آن هم یک بچه ی سیاه پوست مهاجر ؟ اصلا مگر ممکن است چنین کتابی جذاب باشد ! برنده ی جایزه ی ادبی ؟! خب ، ادامه نده ! این جور کتاب ها یا مدام در مورد فقر و بدبختی جهان سومی هاست یا تبعیض میان رنگین پوست ها . یا اینقدر استعاره و فلسفه در جمله هایش پیچیده شده که مترجم هم چیزی از آن سر در نیاورده و نثر کتاب چنان سرگردان و درهم برهم است که همان صفحات اول ، کتاب را می بوسی و می گذاری لب طاقچه .
اما … به قول دوستان انگلیسی : To my surprise این کتاب کمی متفاوت است . اگر به طور اتفاقی چند صفحه از آن را ورق بزنید متوجه این تفاوت نمی شوید . ولی مگر ممکن است کسی بینی اش را به یک تابلوی نقاشی بچسباند و از آن خوشش بیاید ؟ باید یکی دو قدم عقب گرد کنید تا طرح کلی کم کم خودش را نشان بدهد. به صفحه ی آخر این قصه که میرسید تازه ممکن است با خودتان بگویید : Wow ! That really is something!
دختر کوچک بدون هیچ قضاوت و پیش زمینه ی ذهنی از دنیای بزرگترها ، فقط می بیند و می گوید . از پدرش ، مادرش ، برادر و دو خواهرش که هر کدام در عین سادگی دنیای خودشان را دارند .
برعکس دوستانم که اصلاً غذای مدرسه را نمیخوردند و دستپخت مادرشان را ترجیح میدادند، من عاشق غذاهای مدرسه بودم و لحظهشماری میکردم که ساعت غذا برسد، چون واقعاً با غذاهای خانه ما فرق داشت. مادرم بلد نبود استیک یا پای قلوه درست کند و در خانه ما خبری از شیرینیهای تردی که روی زبان آب میشدند نبود.
چرا نمیتوانست با عزت و احترام بمیرد؟ چرا نمیتوانست آرام و با لبخند از صحنه روزگار محو شود طوریکه خانوادهاش میتوانستند کنار پیکرش، آرام بایستند و گریه کنند؟ اما نه! او باید همینطوری میمُرد! با فریاد! او باید از زندگی بیرون کشیده میشد! او داشت بلندترین فریادهای زندگیاش را میکشید. بزرگترین اعتصاب! اولین عُصیانش در برابر بیعدالتی! اما حالا چرا؟
فصل های کتاب مستقل از هم هستند . روایت آن شبیه دفتر خاطراتی است که پایانی غمگین و آرام دارد . ترجمه ی کتاب روان ،توصیفات شیرین و استفاده از کلمات ماهرانه ست . این کتاب در برابر رمان های جنایی و عاشقانه و فلسفی ، شبیه چای زغفرانی است کنار اسپرسو و لاته و ترک .

” همه چراغ های خانه روشن اند ” اولین اثر آندرا لوی است که حالت خود زندگی نامه دارد . این کتاب از ابتدا با استقبال بسیار خوبی مواجه شد . این بانوی نویسنده ۱۵ سال با بیماری سرطان مبارزه کرد . او سرانجام در اسفند ماه سال ۹۷ در سن ۶۳ سالگی درگذشت .
ممنون از بابت کامنت. لطفا به آدرس وب سایت مراجعه کنید تا پاسخ سوالتونو ببینید.
مطالعه شد . موفق باشید.