فروغ فرخزاد ، معرفی آثار و زندگینامه
فروغ فرخزاد در هشتم دی ماه ۱۳۱۳ در تهران متولد شد . در شانزده سالگی عاشق و شیفته پرویز شاپور طنزپرداز مشهور معاصر شد . ارتباط عاشقانه فروغ و شاپور با وجود مخالفت خانوادهها به ازدواج رسید. این عشق آتشین و سوزان سه سال بعد از ازدواج به جدایی منجر شد.
تنها فرزند حاصل از این عشق نافرجام کامیار است که فروغ تا انتهای عمر از دیدنش محروم شد .
فروغ فرخزاد و مجموعه شعر اسیر :
فروغ با وجود این عواطف عمیق و پویا در ۱۷ سالگی اولین مجموعه شعرش با نام اسیر را منتشر کرد . اشعار ابتدایی او بیشتر چارپاره و حاصل احساسات رقیق عاشقانه است . احساساتی که منشاء آن عشق و هوس های دوران نوجوانی است که با وجود چنین شور و شری شعر میسراید که سرشار از عواطف زنانه است . زبانی ساده و صمیمی، کلماتی بیحجاب و رها ، سنتشکنی در صدا و تصویر شعری با هیجانی قابل وصف .
امشب از آسمان دیدهی تو
روی شعرم ستاره میبارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجههایم جرقه میکارد
شعر دیوانهی تبآلودم
شرمگین از شیار خواهشها
پیکرش را دوباره میسوزد
عطش جاودان آتشها
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
شب پر از قطرههای الماس است
از سیاهی چرا هراسیدن
آنچه از شب به جای میماند
عطر سکرآور گل یاس است
آه بگذار گم شوم در تو
کس نیابد دگر نشانهی من
روح سوزان و آه مرطوبت
بوزد بر تن ترانه من
آه بگذار زین دریچه باز
خفته بر بال گرم رویاها
همره روزها سفر گیرم
بگریزم ز مرز دنیاها
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو… بار دیگر تو
آنچه در من نهفته دریایی ست
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین طوفان
کاش یارای گفتنم باشد
بس که لبریزم از تو میخواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایه به تو آویزم
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
دیوار و عصیان :
بعد از آن مجموعه شعر دیوار و عصیان به ترتیب در ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ منتشر شد. این اشعار چارپاره های رمانتیک و احساسی اند که خط فکری عمیقی ندارند . بیشتر تبلور عواطف و رنج و درد و تنهایی فروغ است پس از جدایی از پرویز شاپور . اسیر با زبانی تیز و برنده کلماتی لخت و عور ، حاصل دردی نه چندان عمیق اما به شدت تاثیرگذار است . دیوار و عصیان هم همین فضا را دارند . با اندکی تغییر که به سمت پختگی پیش میروند .
فروغ فرخزاد و گلستان :
آشنایی با ابراهیم گلستان فیلمساز و داستان نویس معاصر ایرانی را وارد دوره جدیدی کرد . بازی در فیلم، آشنایی با ادبیات اروپا ، مستندسازی و خود باوری عمیق فروغ نسبت به داشته هایش تاثیر این آشنایی است . لحن گفتار و نوع سبک شعری از فروغ فرخزاد نیز با کسب اطلاعات بیشتر شعری تغییر کرد . به طوری که در دو مجموعه شعری بعد ، تفکر عمیقتر ، واژگان شکیلتر، احساسات منسجمتر و سنتشکنی وسیعتری را شاهد هستیم .
تولدی دیگر تولد دوبارهی فروغ :
مجموعه شعر تولدی دیگر ، به راستی تولد دوباره فروغ فرخزاد است ، در همه زمینههای شعریاش . تا قبل از این فروغ به بسیاری از ملزومات شعری اعتنایی در خور نداشت . با تولد دیگر اما توجه به فرم و محتوا ، چینش کلمات، ساختار معلوم و قالب نیمایی آزاد ، در شعر فروغ جاندار و رسا شد . درد اجتماع درد فروغ میشود . رنگ زنانگی و پختگی از شعری صرفاً عاشقانه به تعمقی دلپذیر از عشق و مفاهیم آن تبدیل میشود .
تولدی دیگر ، بلندترین مجموعه شعری فروغ است . در این مجموعه فروغ را بیش از پیش فروغ میبینیم . او خود مقدسِ خودش است ! بی هیچ رنگ و لعاب مردانهای . بر خلاف همه شاعران زنی که تا پیش از او به گمان مردانه سخن گفتن عمر خود را صرف خاموش کردن عواطف شان کردند . فرخزاد اصل زن بودنش را فراموش نمی کند. بی پروا است و این نهایت زنانگی اوست .
صدای زن معاصر ایرانی :
اگر او را صدای زن معاصر ایرانی بنامیم، بیراه نگفته ایم . زنی که اسیر زنانگی اش است در جامعهای مرد سالار . از خودش می گذرد . تا میخواهد از خواهش دلش حرف بزنند ، باید نگران برداشتهای زننده جامعه باشد! بی شک فروغ از همه اینها گریزان بود . آنچه فروغ را فروغ فرخزاد کرد ،همین احساس صرف زنانه اش بود. پوشیده در قالب کلمات بی پیرایه ؛ تهی از هر چه مردانگی است.
فروغ اهل فلسفه بافی نیست! اما کمتر کسی است که شعرش را بشناسد و بخواند ولی به آن فکر نکند. زیرا تفکر فلسفی با فلسفه سرودن متفاوت است! او همه انتقادها و آزارهای دورانش را با عواطف زنانه بیان میکند . فروغ بدون اغراق زنترین شاعر ایرانی است. بی هیچ تسامح و تکلفی .
آخرین اشعار فروغ :
آخرین سروده فروغ مجموعه شعر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد است که هفت سال بعد از مرگ او چاپ شد. زنی تنها در آستانه فصلی سرد که به گذشت زمان میاندیشد. زنی که آموخته است فصل پرواز است. زنی که به ماندگاری صدایش رسیده است .
تنها صداست ….صداست که جذب درههای زمان خواهد شد …چرا توقف کنم؟
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
این همه هنر فروغ است در تصویری نشان دادن شعر . شعری که به جای گفتن نشان می دهد و تجسم خلاق اشعار فروغ هنر شاعری اوست . شاید به مذاق خیلیها خوش نیاید اگر فروغ را اینقدر پر رنگ و زنانه جلوه دهیم! اما خوب میدانیم زن بودن اصلی است که تخلف از آن کاملا مشخص و مصنوعی جلوه می کند. اگر حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی تمام قد خودشان هستند ، فروغ هم تمام قد فروغ است! بدون ذرهای تصنع و تکلف .
افسوس که عمر کوتاه فروغ اجازه پروازی عمیق تر و بلندتر در آسمان شعر ادبیات فارسی را نداد . به نظر من فروغ اگر زندگی طولانیتری را تجربه میکرد چه بسا اشعار محکمتر عواطف غلیظتر و تفکری عمیقتر را به همه زنان و مردان طرفدار اندیشه تقدیم می کرد. کما این که با وجود سن کم وزندگی کوتاه به یکی از ماندگارترین و دوست داشتنی ترین شاعران ایرانی تبدیل شده است. زنی که نه فقط زنان بلکه مردان زیادی را نیز به شعر و سبک شعری خود علاقهمند کرده است . صد افسوس که عمر کوتاه فروغ فرصت بیشتری را برای تبلور آن چه که می خواست و می توانست نداد .پر واضح است که شعر فروغ قابلیت این را داشت که به قله های بلندتری از ادبیات معاصر دست پیدا کند.
دلم گرفته است… دلم گرفته است…
به ایوان میروم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی ست…